محل تبلیغات شما

در آخرین روز نوامبر 20، برنی سندرز سناتور دموکرات و نامزد انتخابات پیشین ریاست جمهوری آمریکا به همراه یانیس واروفکیس اقتصاددان و وزیر اسبق اقتصاد یونان در بیانیه ­ای مشترک آغاز کارزار نیروهای پیشرو بین­ ا­­لمللی را در برابر فاشیسم  نوظهور بین­ الملل اعلام کردند.

اهم اهداف مشترک این کارزار، براساس گفتگوهای این دو با مطبوعات، بر محور کاهش نابرابری ها، تغییر شرایط منطقه ای و جهانی به نفع نیروی کار و محدودیت انتقال سرمایه است.

سندرز در آیین اعلام آغاز کارزار می گوید: انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری به علت دردهای بسیاری است که مردم آمریکا در زندگی خود با آن مواجهند و در رسانه ها از آن حرفی به میان نمی‌آید و همکاران من در حزب دموکرات احتمالا از آنها بی‌خبرند

واروفکیس در مقاله ای که در گارین به چاپ رسید برای حل مشکلات عظیم بیکاری و نابرابری در غرب راهکارهای زیر را مطرح کرده است:

 - بهبود شرایط کارگران در کشورهای صادرکننده به عنوان پیش شرط توافقات تجاری میان آمریکا و صادرکنندگان

- محدود شدن جریان آزاد ورود و خروج سرمایه

- احیای نظام برتون وودز با خوانش ویژه کینز از این نظام

کارکرد این راهکارها به چه صورتی خواهد بود؟

صاحبان سرمایه در یک کشور (کشور مبدا) که غالبا جزو کشورهای اروپای غربی یا آمریکای شمالی هستند در جستجوی نیروی کار ارزان به کشورهای دیگری می ­روند که دستمزد نیروی کار در آنها در پایین­ترین حد جهانی است (کشورهای مقصد). در نتیجه، بسیاری از مشاغل در کشور مبدأ تعطیل و به کشور مقصد عزیمت می کنند. تولیدات حاصل از این سرمایه گذاری به همه جای جهان و از جمله به خود کشور مبدا می­رود و چون هزینه تمام شده آن بسیار کمتر است، مصرف کنندگان نیز آن را به قیمتی باصرفه تر از قیمت قبلی دریافت می کنند. بنابراین طبقه متوسط و بخشی از نیروی کار که در جابجایی سرمایه، کار خود را از دست نداده از این فرآیند سود می برد و راضی است. در هر بار انتقال سرمایه، بخشی از نیروی کار شغل خود را از دست می دهد. بخشی از این افراد فرصت پیدا کردن شغلی هم تراز را در بخشهای دیگر اقتصاد به دست می آورند اما بخش قابل توجهی نیز به مشاغل کم درآمد و ساده تر کوچ می کنند و بخشی دیگر نیز با بیکاری طولانی مدت و کمرشکن دست و پنجه نرم می کنند. با ادامه این روند در طی چندین دهه، اکنون نسبت افرادی که ناگزیر از زندگی با درآمدی کم و ناکافی هستند به جمعیت کل نیروی کار به عددی بزرگ و قابل ملاحظه رسیده و بیکاری و کاهش سطح زندگی و فقر در بسیاری از این کشورها در آستانه تبدیل به بحران است. کارگران غربی برای حفظ مشاغل خود ناگزیر از رقابت با کارگران کشورهای در حال توسعه هستند که درآمدشان گاهی فقط به یک صدم درآمد کارگر غربی میرسد. بنابراین کارگر غربی یا باید از حقوق و مزایایی که در طی دو قرن مبارزه به دست آورده صرفنظر و تسلیم شرایط جدید شود و یا بایستی دوباره سر به عصیان بردارد. اعتراضاتی همچون شورش جلیقه زردهای فرانسه گواهی است بر آنکه طاقت کارگر غربی در حال به سرآمدن است.

برای حل این بحرانها، نئوفاشیستهایی همچون ترامپ راه حلهایی مانند اعمال تعرفه بر تولیدات چینی یا محدود ساختن مهاجرتها را پیشنهاد کرده اند تا با کاهش واردات از چین، تولید داخلی بهبود و مشاغل موجود نیز میان مردم به اصطلاح خودی تقسیم و به خارجی های مهاجر نرسد. خارجی هایی که درصد قابل توجهی از آنها به علت جنبه های دیگر همین تهای فعلی ناگزیر از مهاجرت شده اند. راهبرد نئوفاشیستها به سرعت به تفرقه و نفرت میان ملل جهان منتهی و دورنمای جنگ را در اذهان زنده می کند گویی که اگر مهاجران هوس زندگی در کشور زیبای آنها را در سر نمی پروراندند اکنون وضعیت همه مردم آن کشورها خوب می بود. آنچه که در این میان اشاره ای بدان نمی شود مهاجرت هر روزه سرمایه ها از خود همین کشورهای ثروتنمد به دنیای فقیرتر است که با تهایی مانند آزادی سرمایه در انتخاب محل سرمایه گذاری تشویق هم می شود. و نیز درباره اینکه مهاجرت نیروی کار به غرب در واقع ادامه ت تجهیز لشکر بیکاران است هیچ سخنی به میان نمی آید.

ائتلاف پیشرو در چنین فضایی درصدد ارائه راهکاری بر این بحرانهاست. راهکارهای پیشنهادی در چارچوب نظام سرمایه داری عرضه شده اند و نه در قالب راه حلهای چپگرایانه ای که واروفکیس خود را متعلق بدان می داند و سندرز نیز نیم نگاهی مثبت بدان دارد.

راهکار نخست مبنی بر بهبود شرایط زندگی کارگران در کشور صادرکننده، به دنبال آن است تا با افزایش حقوق این کارگران سطح زندگی آنها را ارتقاء داده و میزان مصرف آنها از تولید داخلی را افزایش دهد به نحوی که کالای کمتری برای صادرات باقی بماند. از سوی دیگر با افزایش دستمزد کارگران، هزینه تمام شده کالاهای تولیدی در این کشورها افزایش  به قیمتی گرانتر به بازارهای مقصد می رسند. برآیند این دو، کاهش واردات کالا از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته، و متعاقبا، تقاضای بیشتر برای تولید داخلی در کشورهای توسعه یافته است که به ایجاد اشتغال و کاهش طبیعی جریان خروج سرمایه از این کشورها منجر می شود.

راهکار دوم نیز با اعمال تعرفه های مالیاتی بر جابجایی سرمایه، اجازه فرار آسان آن را در شرایط بحرانی نمی­دهد. فراری که خود به گسترده ­تر شدن بحران می انجامد.

راهکار سوم که شکل توسعه یافته پیشنهاد کینز در کنفرانس برتون وودز در سال 1944 است،  بر تاسیس ارزی بین المللی و اعمال تعرفه های مالیاتی بر کشورهایی استوار است که همواره در وضعیت مازاد یا کسری تجاری هستند. اعمال این مالیاتها، کشورهای داراری مازاد را به تحریک بیشتر مصرف داخلی (به جای تشویق صادرات) و کشورهای دارای کسری را به کاهش واردات (و توجه بیشتر به تولید داخلی) وادار می سازد که برآیند این همه، افزایش مشاغل تولیدی، کاهش بیکاری، افزایش تقاضا برای نیروی کار و افزایش حقوق و مزایای آنان است. از دیگر تبعات مهم تاسیس ارز بین المللی کاهش قدرت دلار در جهان خواهد بود.

با پیاده ­سازی این راهکارها، گرچه جهان به وضعیت ایده­آل نمی رسد اما شرایط به طور نسبی به نفع نیروی کار تغییر می­یابد. این تغییر به معنی کاهش سود اضافی ناشی از سرمایه است و بدیهی است که نظام سرمایه داری جهانی بدان تن نخواهد داد. از سوی دیگر سندرز نشان داده که گرچه در ت داخلی منش و رفتاری عدالت جویانه دارد اما در عرصه ت خارجی با بسیاری از برنامه های مداخله جویانه و سلطه طلبانه آمریکا همراهی کرده است. بنابراین مباحث مطرح شده توسط این کارزار گرچه تاثیر قابل توجهی در افکار عمومی خواهد داشت اما احتمال جدایی سندرز از آن در میانه راه وجود دارد. بررسی این موضوعات را به بخش سوم و پایانی این مجموعه موکول می کنیم.

۷۰ تریلیون دلار بدهی اقتصاد آمریکا  - بخش اول: سلطه دلاری زمینه ساز کسری مزمن

۲۴۴ تریلیون دلار بدهی اقتصاد جهانی وقتی همه بدهکارند! طلبکار کیست؟

به بهانه ناآرامی های اخیر اکوادور

سرمایه ,کشورهای ,کار ,نیروی ,کاهش ,نیز ,نیروی کار ,از این ,است که ,را در ,را به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها